معرفی کانال

ساخت وبلاگ
ثواب شعر هدیه به شهید مدافع امنیت حسین تقی پور ای کوکب نورانی اقبال زهرابعد از تو بابا وای بر احوال زهرادرد یتیمی مرا فی الفور حل کنمثل گذشته دختر خود را بغل کندلسوزِ غم هایت شدم یک عمر بابااُم أبیهایت شدم یک عمر بابایک عمر بر اینگونه داغی برنخوردمقرآن بخوان قدری برایم تا نمردمبر وصله های چادرم که دوست داری...بابا قسم خوردم نگویی رهسپاریقدری نگاهت را به چشمانم بیاندازبنشین... برایت نان تازه می پزم بازاین نانجیبی که لَیَهجُر گفت اینجاخیلی غضب دارد، بدش می آید از ماپیشم بمان تا حرمتم محفوظ باشدکاشانه ی پر برکتم محفوظ باشدآتش بگیرد چادرم؟! باور ندارمریحانه هستم، تاب میخ در ندارماز غربت حیدر، نمردن درد داردبا بار شیشه، ضربه خوردن درد داردبابا بمان تا دختر تو پر گشایدیک ماه دیگر صبر کن، محسن می آیدبا رفتنت وای از من و از آه سینهکارم فقط گریه است دیگر در مدینه محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 10 مهر 1401 ساعت: 8:12

چه مجلس'>مجلس دعا روم'>روم، چه مجلس بکا روماگر بدون اذن صاحبم روم، خطا روممنی که کل عزتم به دست های مهدی استضرورت است محضرش، بدون ادعا رومتمام هستی ام تعلّقِ به اوست والسلاممرا به دیگران حواله ام دهد، کجا روم؟خدا کند که مثل ابتدای خلقتم فقطمحب اهل بیت باشم و به آن سرا رومهمیشه از بساط روضه‌خانه خیر دیده امازین محیط خیمه و حسینیه چرا روم؟دلم شکسته و دوا به درد من نمی خوردطبیب گفته زودتر به مشهد الرضا رومدعای من که حبس شد، به آسمان نمی رسدمگر رضا دعا کند مرا، به کربلا رومفدای غربتش شوم که روی خاک ناله زد:به سوی حجره ام خدا توان بده مرا رومچقدر خورده ام زمین میان راه حجره امبه خانه با تنی که شد به درد مبتلا رومحصیر خانه را به چشم خیس جمع می کنمبه یاد روضه ی حسین، محضر خدا روم محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 100 تاريخ : يکشنبه 10 مهر 1401 ساعت: 8:12

شدی به زهر حرامی دچار، افتادیبه راه حجره به چشمان تار افتادیشبیه فاطمه، بی اختیار افتادینوشته اند که پنجاه بار افتادیبه لب رساند مکافاتِ زهر، جانت راعبایِ روی سرت کُشت شیعیانت رادلیل و منشأ نور و وجود خورشیدیاگرچه خاک بر اندام و جامه ات دیدیتنت ضعیف شد از سوز زهر و لرزیدیشبیه مارگزیده به خویش پیچیدیبه چشم خیس، دو دستت به سوی در بردیبه یاد فاطمه بودی و بد زمین خوردیگلیمِ جمع شده، از خجالتت گرییدعبای روی سر از هتک حرمتت گرییدمیان مشت تو، تسبیح تربتت گرییددو پلک زخم و ترت، وقت غربتت گرییدنبود حجره ی دربسته، بسترت ای کاشزمان پر زدنت بود خواهرت ای کاشبه گریه زمزمه کردی وَ إن یَکادت راطلب نموده ای از سوی حق، مرادت رااز آستان خدا خواستی شهادت راصدا زدی به لب تشنه ات جوادت رابه خاک حجره تنت را رسانده ای آقاهزار شکر که تشنه نمانده ای آقاهزار شکر که با شمر، رو به رو نشدیاسیر خنجر خولی تندخو نشدیبه دست خواهرت ای شاه، جست و جو نشدیهزار شکر که با ضربه، پشت و رو نشدیچقدر خورد به گودی قتلگه، ضربهحسین و خنجر کُند و دوازده ضربه  محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 10 مهر 1401 ساعت: 8:12